اسمت که شیعه باشد، کافی نیست...!
این یکی از بیماریهای مردم شیعه است و منشأش منبرهای ماست. ما یک دین و تشیع دیگری را به مردم آموزش دادیم ما اینها را از خدا و فرمان خدا دور کردیم و به ایشان یاد دادیم لازم نیست شما به اوامر الهی خیلی عمل کنید. اسمت که شیعه است خیلی کافی است. کاری کردیم و جوری دین را معرفی کردیم که مردم به این دلخوش کردند که ناممان بین دوستداران علی بن ابی طالب و اهل بیت است و بالاخره از رعایای ایشان هستیم و وصیت می کنیم از پولهایی که به ناحق به چنگ آوردیم در زندگی باید در راه خیر صرف می کردیم و نکردیم و در زندگی نیز باید یک مقداری هم به متولیان حرم و مشاهد مشعره و ... دهند و ما را نزدیک قبر اولیاء دفن کنند که این فرشتگان جرات نکنند برای عذاب ما آیند. بعد می گوید شما خودتان غافلید و فکر می کنید خدا را می توانید اغفال کنید. روزی چشم بازخواهید کرد که طبق وعده الهی غرق در عذاب خدا خواهید بود ولو اسمتان شیعه علی ابن ابی طالب است...
بخشی از سخنرانی دکتر رحیم پور اذغدی
مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲۵، ص۵۰۰
یک مشت شیعه که قالتاقترین مردم دنیا هستند امام زمان علیه السلام حامی اینها نیست.
او مصلح کلّ عالم است. درباره او هم ما هیچ حق نداریم به اینکه وقت معین کنیم، حساب بکنیم چند سال دیگر، ده سال دیگر، از این حساب ابجدهایی که هر روز میکنند. یک دفعه میآیند آیه «انَّ الْارْضَ لِلَّهِ یورِثُها مَنْ یشاءُ» «1» و یک وقت آیه «وَ لَقَدْ کتَبْنا فِی الزَّبورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکرِ انَّ الْارْضَ یرِثُها عِبادِی الصّالِحونَ» «2» را حساب میکنند که مثلًا در فلان سال حضرت ظهور میکند. از اینها بترسید و تکذیب بکنید که: کذِبَ الْوَقّاتونَ «3». هیچ کس هم در دنیا، نه ما و شما و نه هیچ مصلح دیگری نمیتواند ادعا بکند که من میخواهم آن کار را انجام بدهم. او بالاتر از این است.
به قول یک نفر مرد دانشمند: یک وقت است که ما میخواهیم حیاط خودمان را روشن بکنیم و یک وقت منتظریم دنیا روشن شود. روشن شدن دنیا در اختیار بنده و شما نیست، حساب دیگری دارد، خورشیدی باید طلوع بکند تا همه عالم روشن بشود. آنچه وظیفه ما و شماست این است که خانه خودمان را روشن بکنیم، خیابان خودمان را روشن بکنیم، شهر خودمان را روشن بکنیم، کلبه خودمان را روشن بکنیم؛ اما آن مطلب بیرون است از این حسابها.
ریشه اشتباهات گذشته این بوده است که فقط روی شخصیتهای افراد حساب میشده، نه روی عامّه مردم.
اکنون بنشینیم و حساب کنیم، ببینیم آیا واقعاً تفکر ما تفکر اسلامی است؟ آیا تفکر اسلامی در مغز ما زنده است یا مرده؟ فعلًا لازم نیست که زیاد دنبال این باشیم که کسی را که مسلمان نیست مسلمان کنیم. البته منتهای آرزو این است، ای کاش چنین چیزی بشود، ولی آن چیزی که فکر میکنیم در درجه اول لازم است این است که فکر دینی که الآن ما متدین ها و مسلمان ها و نمازخوانها و روزه گیرها و زیارت روها و حج کن ها داریم، این فکری که در خود ما به حالت نیمه مرده درآمده است، به حالت کرِخ به اصطلاح درآمده است، این را زنده بکنیم. تا این جور نشود فایده ندارد. فرضاً اگر در اروپا هم یک عده مسلمان شوند و ما را ببینند، ممکن است پشیمان شوند و از اسلام برگردند...!
«اذا جمع الله الاولین و الاخرین یوم القیامة و نصب الصراط على جسر جهنم، لم یجزها احد الا من کانت له براء ة بولایة على بن ابى طالب»؛
در روز قیامت که خداوند تمام مردم را جمع مىکند و صراط بر پل دوزخ زده مىشود، هیچ کس از آن نمى گذرد جز کسى که با ولایت على بن ابىطالب، گذرنامه بىزارى و برائت از جهنم را داشته باشد.