//bayanbox.ir/view/4333360232402217696/afsaran.jpg//bayanbox.ir/view/3509159821370144537/rss.jpg//bayanbox.ir/view/1082503412768808941/instagram.jpg

غرب مهمان کُش!

۱۲ مهر ۱۳۹۴

مثلی است که در مثنوی‏ آورده، می‏گوید در یکی از شهرها مسجدی بود که به «مسجد مهمان کش» معروف شده بود. می‏دانید قدیم ها مهمان خانه و مانند آن نبوده و اگر کسی وارد محلی می‏شد و دوست و آشنایی نمی‏داشت مسجد را مسکن می‏گزید. مسجدی بود که معروف شده بود که هر کس می‏آید اینجا شب می‏خوابد، صبح که می‏روند، جنازه‏اش را بیرون می‏آورند و کسی هم نمی‏ دانست علت قضیه چیست. یک آدم غریبی آمد، رفت در آن مسجد بخوابد، مردم گفتند آنجا نرو، این مسجد نمی‏دانیم چگونه است که هر کس می‏آید شب در اینجا می‏خوابد صبح جنازه‏اش را بیرون می‏آورند، زنده نمی‏ماند. گفت: من دیگر از زندگی بیزارم و از مرگ هم نمی‏ترسم، من می‏روم. هر کار کردند گوش نکرد و رفت در آنجا خوابید.

سال ۱۴۲۳ هجری شمسی

۱۴ فروردين ۱۳۹۴

صحبت ها در مورد توافق سی و ششم هسته ای در یکی از دهات های سوئیس،

سال هزار و چهار صد و بیست و سه هجری شمسی؛

روحانی: خوشبختانه دیپلمات های ما بعد از بیست سال مذاکره، خیلی خوب روش های مذاکره را یاد گفته اند و همین طور که شاهد هستید ما هر شش ماه شاهد یک توافق هسته ای میان ایران و کشور ها پنج به علاوهء یک هستیم! بعد از این توافقات دیگر کسی با ملت بزرگ ایران با زبان زور سخن نمی گوید! و تمامی دنیا حق هسته ای ایران را به رسمیت شناخته اند!

ظریف: فعالیت هسته ای ما ادامه خواهد داشت؛ تمامی تحریم ها بعد از توافق سی و شش ام برداشته خواهد شد!

اوباما: همچنان همه گزینه بر علیه ایران بر روی میز است!

(لازم به ذکر است "جان کری" به دیار باقی شتافته است!)

حسین شریعت مداری: در توافق سی و ششم شفتالو دادیم، شنبلیله گرفتیم!

رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس: ظریف حق نداشت بدون هماهنگی ما امضا کنه!

نتان یاهو: با این توافق ما بدبخت شدیم :| (در صورت وجود اسرائیل در آن زمان)

عمو قناد: دست و جیغ و هورااااااا

#ببخشید_که_بی_مزه_بود :)

پسر نوح نباشیم!

۰۴ فروردين ۱۳۹۴

شهید مطهری در کتاب «احیای تفکر اسلامی» این گونه نقل می کند:

امام رضا علیه السلام همین طور که با مردم صحبت می‏کردند یک وقت متوجه شدند که زید در کناری نشسته و عده‏ ای را مخاطب خودش قرار داده و به طور خصوصی با آنها حرف می‏زند. حضرت گوش کردند دیدند مرتب "نَحْنُ نَحْنُ" می‏گوید، یعنی "ما اهل بیت چنینیم، ما خاندان پیغمبر چنان هستیم، خدا با ما چنین رفتار خواهد کرد"، و این امتیازها را ذکر می‏کند.

نوشته ‏اند حضرت همین‏جور که با مردم صحبت می‏کردند، ناگهان سخن خودشان را قطع و رو کردند به زید و فرمودند: ای زید! این مهملات چیست که به مردم می‏گویی؟! این امتیازات چیست که تو فرض کرده‏ ای که ما با خدا قوم و خویشی داریم؟ آیا ما چون اهل بیت پیغمبر هستیم با خدا قوم و خویشی داریم؟

سرطان مصرف

۱۷ اسفند ۱۳۹۳

طرح از وبلاگ وتر

اربابان کنونی دنیا در حقیقت کارتل‌ها و تراست‌هایی هستند که از طریق تجارت اسلحه و سینما و تلویزیون و اشاعه‌ی فحشا و ایجاد نیازهای مصرفی کاذب بر همه‌ی جهان حکومت می‌کنند، کارتل‌ها و تراست‌هایی که منافع شیطانی آنها بر وجود جنگ، فحشا، قتل و غارت اتکا دارد و اگر در جهان حتی برای چند لحظه ایمان و آرامش مذهبی و صلح و حیا و عفت و عشق و محبت برقرار شود، منافع اقتصادی و حاکمیت آنها از پای‌بست ویران می‌شود.

«کتاب توسعه و مبانی تمدن غرب | شهید آوینی»

↓↓↓

برای دریافت ۶۰ پوستر مجموعه #سرطان_مصرف اینجا کلیک کنید

شریعت و ولایت

۱۲ اسفند ۱۳۹۳

حقیقت دین اسلام در شریعت ظهور یافته است، اما کدام شریعت؟ نماز و روزه و زکات و حج و انفاق و امر به معروف و نهی از منکر می توانند مبدل به صورت هایی شوند که درونشان اضداد خویش را پنهان کرده باشند، چنان که حج اگر به قصد چرخیدن بر گرد خانه سنگی انجام شود بت پرستی است و یا رجم شیطان هنگامی تحقق خواهد یافت که به فرمایش آن مظهر روح اللهی بشر، رجم شیاطین واقعی که آمریکا و اعوانش را نیز شامل میشود وقوع پیدا کند. خوارج نیز با انتساب به ظاهر شریعت شمشیر بر فرق سر باطن شریعت "که مولا علی باشد" کوبیدند. پس ولایت باطن شریعت است و اسلام آوردگان باید میزان را در تبعیت از ولایت بجویند، نه طول رکوع و سجود و زخم پیشانی، که خوارج نیز این همه را داشتند.

اما از جانب دیگر، به بهانه این حکم نیز نمی توان تیشه بر اصل شریعت زد، آن سان که باطنی مسلکان زده اند. حراست از حقیقت دین را باید در حراست از مرزهای شریعت جست و جو کرد و اگرنه ، میزانی برای تمییز متقیان از غیر آنان وجود ندارد . و بر این مبنا ست که حکم را باید بر ظاهر راند و "ان اکرمکم عند الله اتقیکم" را نمی توان چون قاعده ای که ظهور دنیایی باشد به کار گرفت. 《شهید مرتضی آوینی》

آقا شرمنده ام...

۰۱ اسفند ۱۳۹۳

HIGH JPEG  PSD

درد علی دو گونه است:
یک درد؛ دردی است که از زخم شمشیر ابن ملجم در فرق سرش احساس می‌کند!
و درد دیگر دردی است که او را تنها در نیمه‌شب‌های خاموش به دل نخلستان‌های اطراف مدینه کشانده... و به ناله در آورده است.
ما تنها بر دردی می‌گرییم که از شمشیر ابن ملجم در فرق‌اش احساس می‌کند.
اما، این درد علی نیست!
دردی که چنان روح بزرگی را به ناله در آورده است، تنهائی است. که ما آن را نمی‌شناسیم!!
باید این درد را بشناسیم... نه آن درد را…
که علی درد شمشیر را احساس نمی‌کند.
و...ما...درد علی را احساس نمی‌کنیم.
"دکتر علی شریعتی"

بدون عنوان